راهبرد اتخاذ شده توسط آمريكا تحت عنوان جنگ به اصطلاح تروريسم، نه فقط جامعه بشري را امن تر نكرد، بلكه سبب گسترش موج ترورها و ريخته شدن خون انسانهاي بيگناه از يكسو و تنفر هرچه بيشتر جهان اسلام و افكار عمومي غرب از آمريكا و متحدانش از سوي ديگر گرديد.
هتك حرمتي را كه امپرياليست غرب جهت رسيدن به مقاصد شوم كه آرزوي ديرينهاش بود به ملت مسلمان، دين دوست و ميهنپرست افغانستان روا داشت، چند صباحي هم با به قدرت رساندن كرزي و امثال آن و ايجاد يك نظام غربي و ضد بشري حاكم در افغانستان و مزدوران و جاسوسان غرب بعد از آنكه قدرت را در دست گرفتند در حالي كه عقل و خرد را از دست داده بودند سر مستانه و ديوانه وار قوانيني را كه حاكمان امپراطوري غرب برايشان ديكته كرده بود بدون لحاظ مقتضيات، جهت اداره كشور به اجرا گذشتند.
اما ملت مسلمان افغانستان هر زماني كه يقين پيدا كرده اند كه دين، ناموس و كشورشان در خطراست، احساس تكليف نموده، عليه مزدوران و بازيگران با دين، ناموس و كشور قيام كرده اند. يعني در دفاع از دين، ناموس و كشور يك انقلاب الهي و مردمي را به راه انداخته و اين حركت هم توسط علما و دانشمندان ديني به راه انداخته شده و هم با هدايت و رهبري آنها اداره ميشود.
راهبرد اتخاذ شده توسط آمريكا تحت عنوان جنگ به اصطلاح تروريسم، نه فقط جامعه بشري را امن تر نكرد، بلكه سبب گسترش موج ترورها و ريخته شدن خون انسانهاي بيگناه از يكسو و تنفر هرچه بيشتر جهان اسلام و افكار عمومي غرب از آمريكا و متحدانش از سوي ديگر گرديد. باراك اوباما در مبارزه با به اصطلاح آنها (تروريسم) همان راه اشتباه سلفش بوش را دنبال كرد هزينههاي گزاف مالي، انساني و اعتباري اين جنگ طلبيها براي آمريكا جز از دست دادن حيثيت و اعتبار جهاني چيزي را به همراه نداشته است.
يكي از روزنامه هاي آلماني در تحليلي به بررسي عواقب شوم سالها جنگ طلبي آمريكا در خاورميانه و تاثيرات آن روي ايالات متحده پرداخته و در ابتداي اين مقاله به وضعيت وخيم روحي و رواني سربازان آمريكايي برگشته از جنگ افغانستان اشاره كرده و نوشته است : بسياري از كهنه سربازان نظامي امريكائي كه به وطن باز ميگردند از اختلالات روحي و رواني بالايي رنج ميبرند كه زندگي آنها در وطن را به جهنم تبديل ميكند. شمار خودكشيها در بين اين كهنه سربازان بسيار بالاست. به گونهاي كه بر اساس آمار اعلام شده، شمار خودكشيهاي سربازان آمريكايي برگشته از جنگ در طول يك سال بسيار بيشتر از شمار نيروهايي است كه در عراق و افغانستان كشته ميشوند.از هر پنج خودكشي در آمريكا يك مورد مربوط به كهنه سربازان برگشته از جنگهاي خارجي بخصوص افغانستان است.
نويسنده در ادامه با اشاره به اينكه جنگي كه آمريكا در افغانستان به راه انداخت، آسيبهاي جدي به بدنه جامعه آمريكا و بخشهاي انساني و مالي اين كشور وارد كرده است و حدود يك دهه است كه آمريكا در حالت جنگ دائمي قرار گرفته است. هزينههاي مالي جنگ طلبيهاي آمريكا در افغانستان بسيار بالا است در حدي كه اين كشور ثروتمند را از نظر مالي درمانده كرده است. از نظر سياست خارجي نيز اين قدرت جهاني در وضعيت بسيار بدتري بعد از شروع اين جنگ قرار گرفته است. نيروهاي امنيتي آمريكايي نيز در حالت نااميدي وحشتناكي به سر ميبرند.
اولين دهه قرن بيست و يكم به عنوان شروع يك دوره جديد ارزيابي ميشود كه ميتوان از آن به عنوان پايان دوران آمريكايي ياد كرد. آمريكا بعد از گذشت درگير شدن در يك جنگ طولاني و بدون حل و انتها عميقا و به صورت اساسي متحول گرديده است كه نمونه اين دگرگوني را حتي در دوران جنگ ويتنام و جنبشهاي حقوق شهروندي در اين كشور نديده بوديم.