ادامۀ بازي موشوپشكِ ايالات متحده و جناب كرزي، بيانگرِ سياستهاي فوقالعاده ناپايدار و غير استراتژيك افغانستان است.
آنگونه كه هر از گاهي جناب آقاي كرزي مطابق مزاجش اظهارات شگفتانگيزي را به نشاني ايالات متحده گسيل ميدارد و همينگونه، مقامات امريكايي گاهگاهي حكومت افغانستان را متهم به كوتاهكاري، فساد، قانونشكني و… ميكند.
اينكه هر دو طرف مراتب بياعتماديِ خود را نسبت به يكديگر به نمايش ميگذارند، خود نشاندهندۀ ناپايداري روابط دولتهاي افغانستان و ايالات متحده است. بدينگونه ميتوان دريافت كه چنين بياعتمادي و ناپايداري روابط، در آينده نميتواند ادامۀ نظام و وضعيت كنوني را تضمين نمايد.
از طرف ديگر، نزديك شدنِ سال ۲۰۱۴ و خروج قسميِ نيروهاي جامعۀ جهاني، چالش ديگريست كه بهشدت اذهان عامه را پريشان كرده است. اين مسأله نيز نقش تأثيرگذاري بر روابط افغانستان و ايالات متحده داشته است. اما از همه مهمتر، مسالۀ انتخابات است كه موجي از نگراني گسترده را خلق كرده. بيشتر مردم به انتخابات پيش رو، به عنوان يك نقطۀ عطف در تاريخ يازدهسالۀ كشورشان نگاه ميكنند. باور عمومي بر آن است كه حكومت در پي مصادره و به چالش كشيدنِ انتخابات است. زيرا بسا از حركات و سياستهاي حكومت نشان داده كه جناب كرزي و همراهانشان ميل زيادي به برگزاريِ اين انتخابات ندارند. عدم چاپ كارتهاي جديد انتخاباتي، افزايش ناامني، سياست مصالحه با طالبان و زير پا گذاشتن مواردي از قانون، شك مصادرۀ انتخابات را تقويت كرده است.
در صورتي كه اين شكوگمان به واقعيت بپيوندد، بايد فاتحۀ دموكراسي و تمام دستاوردهاي يازدهسالۀ نظام كنوني را خواند.
اما در اين ميان، آنچه بيش از همه مايۀ نگرانيست، عدم حضور و اتحاد و انسجامِ گروههاي اپوزيسيون است كه دستكم به عنوان يك نيروي بازدارنده و منتقد، شناختي از آن وجود دارد. سوگمندانه ما شاهد چنين نيرويي در يازده سال گذشته نبوديم. هرچند نشانههاي كوچكي از آن همواره وجود داشته، اما اين نشانهها در اثر پارهيي دلايل هرگز نتوانستهاند به عنوان يك نيروي مقتدر، منتقد و تأثيرگذار نضج بگيرند. اين نيروها حتا در زماني كه پوتانسيل بالفعل و بالقوۀ آن وجود داشته و علاوه بر آن، انتظار مردم و نياز آنهم متصور بوده، در اثر مديريتِ نامناسب مسوولان اين نيروها به ثمر ننشستهاند.
با توجه به همۀ چالشهايي كه در بالا ذكرشان رفت، نياز به يك جمعآمدِ بزرگ و ملي، بيش از گذشته احساس ميشود. جمعآمدي كه متشكل از همۀ نيروهاي سياسي و منتقدِ حاضر در كشور باشد و در آينده بتواند نقش مهمي را در سرنوشتِ اين كشور ايفا كند.
هرچند احزاب، گروهها، شخصيتهاي سياسي و جهادي، رسانهها، جامعۀ مدني و فعالان اجتماعي، همه نيروهايياند كه عملاً در صحنۀ سياسي افغانستان حضور داشته و دارند؛ اما سوگمندانه عملكردِ انفرادي و گروهيِ آنها باعث شده كه مردم افغانستان شاهد اثرگذاريِ ملموسشان روي كاركردهاي حكومت و تيم حاكم نباشند. و در يك حكم كلي ميتوان گفت كه اكثرِ اين نيروها خواستها و اهداف مشابهي دارند ولي در اثر سوءتفاهماتي كه ناشي از عدم همكاري و اعتماد ميان همديگر است، هر كدام به صورت پراكنده فعاليت ميكنند. در حالي كه شرايط امروزِ افغانستان تقاضا ميكند: اين نيروها دور هم گرد آمده و با بهراه انداختن يك گفتوگوي جمعي، تمام مشكلات را از سر راه بردارند.
بدون ترديد كه گردهم آمدن نيروهاي بالقوۀ منتقد و اپوزيسيون و بهراهانداختن گفتوگوي جمعي، يگانه اميد مردم افغانستان است تا يأس موجود در جامعه را به نقطۀ روشني مبدل سازند. در غير اين صورت، بهزودي جناب كرزي و تيم همراهش، تمام نگرانيهاي موجود را به يك حقيقتِ تلخ و سياه تبديل خواهند كرد كه آنگاه فرصتي براي جبران نخواهد بود.