اگر قرار باشد تاريخها بارزترين خصيصۀ ذاتي جناب حامد كرزي را بنويسند، مطميناً خواهند نوشت كه رييسجمهوري با وضعيتِ روحيِ فوقالعاده نامتعادل.
اما اي كاش اين عدم تعادل مزاجي، تنها در وضعيت روحي جناب كرزي خلاصه ميشد. اما شوربختانه كه اين ناپايداري و بيثباتي روحي، سياستهاي يك كشور سي ميليوني را نيز گرفتارِ خود كرده است.
جناب حامد كرزي در نشست خبري مشتركي كه با جان كري وزير خارجۀ ايالات متحده در كابل داشت، سخناني بر زبان رانده است كه بازهم صحبتهاي يكي دو هفتۀ قبلشان را تكذيب ميكند. او در اين نشست مطبوعاتي گفته است كه «افغانستان تا حد توان كوشش خواهد كرد كه ايجاد دفتر در قطر براي طالبان، به نفع وحدت ملي، امنيت و صلح دوامدار در افغانستان تمام شود.»
در همين حال، جان كري نيز افزوده است كه «ما هم از پروسۀ صلح افغانستان حمايت ميكنيم، با درك اين مطلب كه مصالحه بهترين راه است؛ براي رسيدن به پايان خشونت و تضمين يك افغانستان واحد و مستقل. از اينرو من خُرسندم كه رييسجمهور كرزي يك بار ديگر تعهد خود را در مورد تلاشهاي دوحه ابراز كرد و خودش شخصاً به دوحه ميرود و با مقامات قطر در مورد مسايل مختلف صحبت ميكند.»
اين سخنان دقيقاً پس از آن ابراز ميشود كه رييسجمهور كرزي دو هفته قبل گفته بود، شماري از مقامات خارجي و «طالبان وطندوست» به او خبر دادهاند كه سران گروه طالبان و ايالات متحده، در كشورهاي اروپايي و كشورهاي حوزۀ خليج فارس، باهم در حال مذاكره هستند.
رييسجمهور كرزي در اين سخنان طوري نشان داده كه گويا او به هيچوجه طرفدار مذاكره با طالبان نيست و گفتوگوي ايالات متحده با طالبان، يك كار خلاف منافع ملي است كه در عدم حضور دولت افغانستان صورت ميگيرد. درحاليكه اظهارات جديد ايشان شديداً همسويي او را با طالبان نشان ميدهد.
اكنون پرسش اينجاست كه وقتي ايالات متحده از پروسۀ آشتي با طالبان حمايت ميكند و جناب كرزي هم خودش شخصاً به قطر رفته و دفتر طالبان را ميگشايد، پس آنهمه غوغا و مخالف با گفتوگوهاي پنهاني براي چه بوده است؟ اگرچه او حالا يكسره از آنچه پيشتر در مورد رابطه امريكا و طالبان گفته بود، منكر است و آن را ساختۀ «مطبوعات» ميداند.
همه ميدانند كه پروژۀ گفتوگو با طالبان به وسيلۀ هر دو جانب ايالات متحده و حكومت افغانستان طراحي و تطبيق شد. هر دو طرف زحمت زيادي براي پيروزيِ اين برنامه كشيدهاند كه شامل برنامههاي پنهان و آشكار آنان بوده. اما اينكه جناب كرزي گاهي خود را بيخبر از اين برنامه نشان ميدهد، چيزي جز عوامفريبي نيست. مقايسۀ دو اظهار نظر در بالا، شاهد اين مدعاست كه جناب كرزي هيچ ثباتي در تصاميم سياسياش ندارد و تنها با تناقضگوييهاي مفرط، در پي فريب مردم افغانستان است. صلحي كه ظاهراً جناب رييسجمهور خوابش را ميبيند، چيزي نيست جز دستاويزي براي ادامۀ وضعيت و تحكيم قدرت خود ايشان.
آنگونه كه سخنان جان كري مينمايد، ايالات متحده از روي ناچاري و در پي افتضاح انتخابات رياستجمهوري سال ۲۰۰۹، با ادامۀ كار جناب كرزي موافقت كرده است. اين سخن را جناب رييسجمهور نيز ميداند و به همين دليل است كه گاهي مخالفتهايشان آشكار ميشود و به تناقضگويي جناب كرزي منتهي ميگردد.
حالا هر چه بود گذشت، جناب كرزي حدود پنج سال را با مشروعيت مشكوك حكومتِ خويش سپري كرد. پروژۀ غيرملي مصالحه با طالبان نيز در هر صورت ادامه يافت و ادامه دارد. همۀ مردم ميدانند جناب كرزي از دستكاري انتخابات سال ۲۰۰۹ تا طرح مصالحه با طالبان، غيرملي عمل كرده است و ديگر قابل اطمينان نميباشد. آنچه را كه او زير عنوان مصالح ملي عنوان ميكند، چيزي نيست جز در نظر داشتن منافع تيميِ خودش. بنابراين، تنها توقعي كه از او ميرود اين است؛ راهي را كه آغاز كرده، تا پايان ادامه دهد و هر لحظه با اظهارات ضدونقيض خود، افكار عمومي را مغشوش نگرداند.