آگاهان نیک واقفند که آمریکا پروسه تروریسم را بر افغانستان و جهان تحمیل کرد تاحضورش را با جنگ علیه تروریسم بر آسیای مرکزی وخاورمیانه توجیه کند. خودش را داغدیده وایثارگر جلوه داد و بدینسان بر افغانستان و جهان منت گماشت. این بازی سیاست برآن بود که آمریکا بعد از سقوط شوروی با اطمینان خاطر منطقه را ترک گفت و مرتکب بزرگترین اشتباهش شد ودر تکاپوی جبرانش کوشید. چه آنکه در فاصلهی این غیبت، هند بیش از حد فربه شد وپاکستان در کنار بمبهای اتمیاش صدها مرد انتحاری تولید کرد. غول زرد پکن از خواب طولانی اش برخواست، سر از فراز دیوار چین بر آورد و لرزه بر اندام غرب انداخت. ایران باجامهی هسته ی قامت برافراشت، روسیه دوباره تجدید قوا کرد و این چنین دنیا به “تک چند قطبی” جهانی مبدل شد. آمریکا نا بهنگام متوجه اشتباهش شد و با سراسیمگی تمام خودش را در زیر سایه پرچم “جنگ مقدس با تروریسم” سر جایش برگرداند و در سر زمین بیصاحب افغانستان اردوگاهش را بر افراشت.
بنابراین، آیا می توان گفت که هدف اصلی آمریکا افغانستان است و مرام اصلیاش صلح و امنیت افغانها؟ نه چنین است. چه آنکه افغانستان بخشی از منطقه است و بالتبع بخشی از اهداف آمریکا در منطقه خواهد بود نه تمام آن. بدین رهیافت هدف اصلی وثابت آمریکا، حضورش در منطقه است و افغانستان هدف مقدماتی و غیر ثابت آمریکا محسوب میشود. به همین خاطر است که آمریکا در افغانستان سیاست به نرخ روز دارد وطالبان را تا هنوز حفظ کرده است تا دلیلی برای حضورش داشته باشد. با همین سیاست است که مردم افغانستان را ناخودآگاه در برابر این سوال قرارداده است که آیا افغانستان دوباره پایگاه دایمی طالبان شود سزاوار است یا پایگاه دایمی آمریکا؟ بدیهی است که مردم از میان بد و بد تر، بد را بر می گزیند.
تداوم بیش از دوازده سال بحران با حضور آمریکا در افغانستان، این را می رساند که آمریکا در بازی سیاست دریک بازستیز ناخواسته گیرمانده است. بدین سخن که آمریکا طالبان را در افغانستان شکست داد ولی خودش هم تاکنون به پیروزی نرسیده است. به علاوه بیش از یک تریلیون دلار هزینه کرد وچندصدها کشته داد. دوازده سال جنگید ولی اکنون دربرهوت افغانستان گیرمانده است، این در حالی است که مشروعیت بینالمللی خود را در اشغال افغانستان از دست داده و رضایت عمومی مردم افغانستان از آمریکا نیزسلب شده است.
ازدیگرجانب، چنانکه گفته آمد، آمریکا بعد از سقوط شوروی با اطمینان خاطر منطقه را ترک گفت و این اشتباه را بازتکرار نخواهد کرد. بعلاوه تجربه سیاسی در عراق نیز آمریکا را برآن میدارد که درمیدان بازی ماندگار بماند. بیتردید، تحلیل سیاست آمریکا در افغانستان با معادله وپارادایم عراق، به شدت یک تحلیلگر را دچار اشتباه میسازد. چه آنکه موقعیت ژئوپولیتیک وژئو استراتژیک عراق با افغانستان کاملا متفاوت است. خلیج فارس قلب خاورمیانه است. واین قلب الان دردست آمریکاست وبا نظم آمریکا می تپد. آمریکا اگر یک پایش را از بغداد برداشته بازهم جای دور نرفته است در خلیج فارس دارد پوتینش را میشورد. ولی افغانستان بامی است که مشرف برجنوب آسیاست. هند و چین و روسیه را زیرچشم دارد وکشورهای ماورای ساحل آمو را با تمام دارایهایش رصد میکند. بیرون رفتن آمریکا از افغانستان بیرون رفتن ازکل این منطقه است.
ایا لات متحده آمریکا بخاطر سلطه برجهان، 737 پایگاه نظامی در 163کشور دنیا دارد. این پایگاهها هریک از منظر خاصی برای آمریکا اهمیت دارد. افغانستان اما؛ نسبت به اکثر این پایگاهها برای آمریکا و متحدانش با اهمیتتر میباشد. حال چرا آمریکا این همه پایگاه را با چنگ ودندان در تمام کره زمین نگه می دارد و در برابر هزینه این همه پایگاه چه سودی برای آمریکا و کمپنیهای حمایت کننده آن دارد؟ کسی که به جواب این سوال پیببرد به حقیقت اشغال افغانستان وسودهای حاصله از آن برای آمریکا به آسانی پی خواهد برد. آمریکا به دلخواه خودش وارد سرزمین بلاخیز افغانستان شده است ولی به دلخواه خودش بیرون نخواهد رفت. زیرا آمریکا به خوبی میداند که موفقیت، در آن طرف این سرزمین پربلاست. تجارب تاریخی اشغال وماهیت استعماری نیز ثابت میکند که تا حال هیچ اشغال گری به دلخواه خود از منطقهی اشغالی بیرون نرفته است که آمریکا دومش باشد.