شماري از اطرافيان رييسجمهور كرزي، تلاش دارند به طالبان هويت سياسي ببخشند و اين گروه را وارد ميدان سياست در افغانستان كنند.
در جهان امروز بسيار مشكل به نظر ميرسد كه فعاليتهاي افراد را از محدودۀ سياست بيرون كشيد. هر اقدامي كه در جهت كسب قدرت سياسي انجام ميشود، بدون شك اقدامي سياسي است و نميتوان آن را از فضاي سياسي جامعه به دور دانست. اما يك مسأله در مورد گروههاي مسلح مخالفِ دولت وجود دارد و آن اينكه اين گروهها فعاليتهاي نظامي را به عنوان اقدامهاي سياسي پذيرفتهاند و از مجراي نظاميگري و جنگ ميخواهند به اهداف سياسيِ خود دست پيدا كنند. در حالي كه در قوانين افغانستان هيچ مورد نظاميگري و خشونتطلبي محلي از اعراب ندارد و نه هم حركت صرفاً سياسي پنداشته ميشود.
در قوانين فعلي كشور براي رسيدن به قدرت سياسي، مكانيزمهاي مشخص وجود دارند و همۀ جناحها و گروهها بدون در نظرداشت باورهاي ايديولوژيكشان، بايد از اين قواعد پيروي كنند. در غير اين صورت هر حركتي كه با خشونت توام ميشود، به عنوان حركت غيردموكرايتك و مخالف ارزشهاي نظام شمرده خواهد شد. گروه طالبان در سالهاي حضور نظامي خود در افغانستان با چنين رويكردي شناخته شده و اين رويكرد، يعني نظاميگري و جنگ، اصليترين هويت سياسيِ آن بوده است.
در گفتمان سياسي امروز جهان، هيچ جايي براي خشونتطلبي نميتوان يافت و يا نميتوان آن را توجيه كرد. اما وقتي معتصم آغا يكي از افراد پيشينِ اين گروه از آمادهگي طالبان براي حضور در صحنۀ سياسي كشور سخن ميگويد، به هيچ عنوان نميتواند فعاليتهاي غير قانوني و ضد بشري اين گروه را پنهان سازد. از مدتها به اينسو افرادي تلاش داشتهاند كه گروه طالبان را قانع كنند كه به روند سياسي بپيوندد و يا حداقل فعاليتهاي نظامي خود را در هالهيي از حركتهاي سياسي به نمايش بگذارد. اما از آنجايي كه نظاميگري و جنگ، اصليترين فعاليتِ اين گروه بوده كه بقا و حضورِ آن را حفظ كرده، اين گروه نميتواند از جنگ و نظاميگري چشمپوشي كند.
سياست طالبان بهدليل غايتهاي سياسي تعريف شدهاش، سياست جنگ است و به همين دليل گروه طالبان همچنان به فعاليتهاي نظامي ادامه ميدهد. بحث خروج نيروهاي ناتو از كشور و يا وارد كردنِ تغييرات در قانون اساسي كه از سوي اين گروه گاهي مطرح ميشود، به اين دليل نيست كه با اجرايي شدن اين موارد، ديگر گروه طالبان از جنگ و نظاميگري دست برميدارد و به روند سياسي ميپيوندد. اين سطحينگري متأسفانه در ميان حلقاتي در دولت نفوذ يافته و حتا از سوي برخي افراد به گونۀ عمدي شايع ميشود.
آقاي كرزي در بسياري از صحبتهاي خود تلاش كرده طالبان را به فعاليتهاي سياسي ترغيب كند. اين باورها چه از خودش باشد و چه از سوي اطرافيانش به او الغا شده باشد، باورهاي كاذب و به دور از واقعيتهاي سياسي كشور پنداشته ميشوند. او در مورد طالبان دچار توهم شده و اين توهم همواره تلاش ميشود كه از سوي او وارد فضاي جامعه شود. گروه طالبان اما با ارايۀ اينگونه ديدگاهها يعني مرتبط دانستنِ فعاليتهاي نظاميِ خود به حضور نيروهاي جامعۀ جهاني در كشور، ميخواهد به اهداف ديگري دست يابد. اين اهداف به صورت ساده عبارت از كسب هويت و برتريجويي سياسي در معادلات مربوط به جنگ، و حل مشكلات افغانستان است. گروه طالبان به اين شكل ميخواهد براي جنگي كه آغاز كرده، توجيه پيدا كند و نشان دهد كه در طول ده سال گذشته حقبهجانب بوده است. با تأسف كه در اين موضعگيريها برخي افراد در درون دستگاه دولت، گروه طالبان را ياري ميرسانند و براي جنگ آن، زمينههاي توجيه سياسي را فراهم ميكنند.
سادهلوحيِ محض است كه بپذيريم در صورت خروج نيروهاي خارجي از كشورديگر خارجي ها دخالت نمي كند، جنگ نقطۀ پايان مييابد و مشكلات امنيتي كشور حل ميشود. گروه طالبان در عرصۀ سياست، حرف و سخني براي گفتن ندارد و اگر روزي از فعاليتهاي نظامي هم صرف نظر كند، بدون شك در صحنۀ سياسي كشور نخواهد توانست حضورِ خود را حفظ كند. جنگ و طالبان با يكديگر گره خوردهاند و از اين منظر، اين گروه هويت مييابد و نه با فعاليتهاي مدني كه با ارزشهاي حقوق بشري و دموكراتيك قابل حسابدهي هستند.