پاکستان به دلیل نزدیکی جغرافیایی و اشتراکات قومی و فرهنگی و اختلافات مرزی، یکی از مهمترین کشورهای تأثیرگذار در تحولات افغانستان است.
از سویی با توجه به اینکه ثبات و امنیت سازی همواره یکی از مهمترین اهداف اکثر بازیگران ذینفوذ در افغانستان است، این شرایط موجب شده است که تحولات افغانستان بر روی تعامل بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای با پاکستان، تأثیرات مثبت و منفی داشته باشد.
سابقه روابط دو کشور افغانستان و پاکستان به سال 1947، زمان استقلال پاکستان، باز میگردد ، این دو کشور از همان ابتدا باچالشهای متعددی مخصوصاً در ارتباط با مسائل مرزی و موضوعات قومی و قبیله ای مواجه بوده اند.
مرز طولانی دیورند که در دوره استعمار بریتانیا بین دو کشور کشیده شد، هرگز به طور رسمی از سوی دولت افغانستان، حتی در دوره طالبان که وفادارترین دولت به پاکستان بود نیز به رسمیت شناخته نشده است.
این موضوع لاینحل، از علل اصلی تحرکات پاکستان در افغانستان است.
دشمنی بین پاکستان و هند و جنگها و درگیریها میان دو کشور به سوءظن بین مقامات کشوری و لشگری پاکستان نسبت به انگیزههای حضور هند در افغانستان و هر تعامل نزدیک میان این دو کشور افزوده است.
مقامات پاکستانی پس از تجزیه بنگلادش در سال 1971، نسبت به تجزیه بلوچها در غرب و پشتونها در ولایات مرزی شمال غرب کشور نگرانند. علاوه بر مباحث سیاسی، امنیتی و فرهنگی، پاکستان نفع زیادی در افغانستانی دوست و همسو با سیاستهای خود در عرصه اقتصادی دارد؛ زیرا باعث خواهد شد که کالاهای پاکستانی به بازارهای آسیای مرکزی راه پیدا کنند.
همچنین پاکستان میتواند از منابع چشمگیر برق و انرژی منطقه نیز منتفع شود. پاکستان به عنوان یکی از مهمترین همسایگان افغانستان، طبیعتاً از تحولات صورت گرفته در افغانستان تأثیر گرفته و متقابلاً تأثیرگذار بوده است.
تحولات10 سال اخیر نشان از نقش تأثیرگذار پاکستان در تحولات افغانستان دارد. یکی از معضلات داخلی پاکستان نقش بسیار زیاد ارتش و “آی. اس. آی” در فرآیند تصمیم سازی و تصمیمگیری در این کشور است. تاکنون نیز علیرغم تلاشی که جهت مبارزه با تروریسم القاعده صورت گرفته است، برخی معتقدند که این کشور شاهد همکاری پنهانی برخی از مسئولین ارتش و آی.اس.آی با گروههای تروریستی القاعده و طالبان میباشد.
تحولات پاکستان میتواند تأثیر مثبت و منفی در ثبات و امنیت افغانستان داشته باشد. دلیل این مدعا؛ یکدست نبودن سیاست در پاکستان و تبعات ناشی از آن، استفاده شورشیان افغانی از پناهگاه پاکستانی برای اقامت خود (نمونه اخیر آن کشته شدن بنلادن در پناهگاه خود در پاکستان) و نفوذ در مناطقی از افغانستان از جمله در شمال این کشور که سابقاً در آنجا نفوذ نداشتهاند است. از این رو، این عوامل میتواند در تداوم بحران در افغانستان و عدم موفقیت در روند استقرار ثبات و امنیت سازی در افغانستان، نقش زیادی داشته باشد.
پاکستان برای اینکه انسجام سرزمینی خود را تداوم بخشد، مانع از شکل گیری دولتی غیرهمسو در افغانستان میشود و تلاشهای وسیعی را برای ایجاد دولتی تحتالحمایه یا تضعیف نهاد دولت در افغانستان صورت داده است.
طالبان به عنوان مهمترین بازیگر غیر دولتی در صحنه افغانستان، در جهت شکلدهی به یک دولت دوست یا برهم زدن ثبات و امنیت در این کشور، در سیاست خارجی پاکستان اهمیت دارد.
در صورتی که در افغانستان دولت غیرهمسو به قدرت برسد، تجربه گذشته حاکی از آن است که بیثباتی و دولت ضعیف، بیشتر میتواند منافع ملی پاکستان را تأیید نماید.
برخی در پاکستان معتقدند که در صورت برقراری ثبات و استقرار دولت منسجم در افغانستان، تمامیت ارضی پاکستان میتواند با چالش و تهدید مواجه شود؛ از جمله مطرح شدن تمایلات قوم گرایانه در افغانستان. به اعتقاد پشتونهای افغانستان، خط مرزی دیوراند که مناطق پشتوننشین افغانستان و پاکستان را از یکدیگر جدا میکند، یک خط جعلی و استعماری بوده و لذا بخش مهمی از مناطق پشتوننشین پاکستان، جزو خاک افغانستان است و باید به این کشور بازگردانده شود. این ادعا، امنیت و منافع پاکستان را با خطر جدی مواجه میسازد. به علاوه این احتمال که سایر اقوام در جامعه پاکستان نیز مطالبات مشابهی را مطرح سازند، وجود دارد. به همین دلیل، پاکستان از افراط گری و خشونتهای قومی و مذهبی در افغانستان، تا هنگامی که به اهداف مورد نظر خود دست یابد، حمایت میکند.
در دوران حکومت طالبان، پاکستان از بهترین روابط با افغانستان برخوردار بود، اما با روی کار آمدن حکومت کرزی، روابط دو کشور به شدت دچار تنش شد.
پاکستان به دلیل عمق کم استراتژیک در مقابل هند و نزدیکی شهرهای اصلی خود مثل اسلام آباد، کراچی و لاهور به هند، به افغانستان به عنوان گزینه مناسبی برای تبدیل شدن به عمق استراتژیک خود مینگرد. اساساً منافع پاکستان در افغانستان، با نزاع پاکستان – هندوستان در پیوند است.
بر این اساس، پاکستان همواره جنبههای دیگر سیاست منطقهای خود، نظیر منازعه خود با افغانستان در ارتباط با اختلاف مرزی و پشتونستان و ارتباط خود با آسیای مرکزی وامریکا را در یک بازی بده بستان با هند، مدیریت کرده است. علاوه بر این، افغانستان یک کشور کوهستانی است که عدم امکان جنگ در آن، برای پاکستان مطلوب است. از این رو پاکستان به سمت ایجاد و مدیریت جریان طالبان افغانستان پیش رفت.
در حقیقت سیاست عملی پاکستان در افغانستان پیچیده است. از سویی این کشور، خودش را به صورت حامی اهداف جامعه بینالمللی و ایالات متحده نشان داده و در دوازدهم سپتامبر 2001، رسماً پایان حمایتش را از طالبان اعلام کرد، متعاقب آن، این کشور تسهیلات لوژستیکی برای امریکا به منظور تأسیس پایگاههای نظامی و پس از آن تسهیلات را برای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، به منظور ایجاد مسیرهای ترانزیتی فراهم آورده است. از سوی دیگر، پاکستان از سایر گروههای تروریستی نظیر شبکه حقانی، حزب اسلامی، طالبان افغانی و لشکر طیبه حمایت میکند که تأثیر منفی در ثبات و امنیت افغانستان و منطقه دارد.
نویسنده : آریا