این تکنوکرات اتو کشیده، هوای سرزمینی که سالیان است به جز طعم خاک و خون را نمیچشد به سبب قرابت با برج نشینهای آمریکایی به درستی درک نمیکند.نسخه غربی اقتصادی غنی مناسب فضای شرقی افغانستان نیست و این خاک مغموم را راه حلی متناسب با روحیه و فهم بومی آن لازم است.
آنچه پیش از مشخص شدن نتیجه انتخابات برای کارشناسان آشکار شده بود، نزدیکی گرایشهای فکری و سیاسی اشرف غنی به آمریکا در مقایسه با رقیب اصلیاش عبدالله بود که مسیر امضای توافقنامه امنیتی مورد نظر آمریکا را سهلتر میکرد.
از سوی دیگر عبدالله نیز که با شعار اصلاحات پا به عرصه انتخابات گذاشته بود، بدلیل روشن نبودن برنامههایش چندان مورد حمایت آمریکا نبوده و گزینه مطلوبی برای واشنگتن بشمار نمیرفت. در نهایت با حضور جان کری و مذاکرات انجام شده با حضور دو نامزد، تصمیم بر تقسیم قدرت در افغانستان گرفته شد که امروز دوشنبه هفتم میزان ثمره آن با انجام مراسم تحلیف اشرف غنی احمدزی به عنوان رییس جمهور و عبدالله به عنوان رییس اجرایی به ثمر می نشیند.
در روزهای گذشته به بررسی رفتارهای اجتماعی، دیدگاه های سیاسی، اصالت قومی، سوابق تحصیلی و دیگر موارد مربوط به عملکرد و خُلقیات رییس جمهور جدید یعنی داکتر اشرف غنی احمدزی پرداختیم که در این مطلب به عنوان جمع بندی نگاهی دیگری داریم به دومین رییس جمهور منتخب مردم افغانستان که تا ساعاتی دیگر سوگند وفاداری به مردم و دولت افغانستان یاد می کند:
جمعبندی
1. در واقع، اشرف غنی دارای پیشینه سوال برانگیز آکادمیک است. حتی محمد جمیل حنیفی ادعا دارد که اشرف غنی در نوشتن پایاننامه کارشناسی ارشد خود از برادر زنش کمک گرفته و در واقع تز دکترای او هم رونوشت پایاننامه دوره کارشناسی ارشدش میباشد.
2. به شهادت مستند کارشناسانی چون داکتر جمیل حنیفی و عبدالشهید ثاقب و بنا بر اظهارات مقاماتی چون حامد کرزی و اخضر ابراهیمی، اشرف غنی تندخو بوده و دارای رفتارات غیرمترقبه روانی است. باید گفت که افغانستان سرزمین مشکلات است. تحمل و شکیبایی برای هر کسی که مدعی رهبری افغانستان است، خیلی ضروری است. از این رو، غنی شاید دانش و یا حوصله در شغل تدریس داشته باشد، اما برای وظیفه خیلی دشوار رهبری افغانستان شخصیت مناسبی نیست.
3. سبقه وی نشان داده که برنامههای اقتصادی-سیاسی وی با توجه به بافت فرهنگی مردم افغانستان نمیتواند چاره ساز مشکلات باشد. کما اینکه پیش از این هم بعنوان وزیر مالیه دولت کرزی از توفیق چندانی برخوردار نبوده و در تعیین قانون اساسی افغانستان هم مشکلات بسیاری را بوجود آورده است. نسخه غربی اقتصادی غنی مناسب فضای شرقی افغانستان نیست و این خاک مغموم را راه حلی متناسب با روحیه و فهم بومی آن باید.
4. اشرف غنی احمدزی را در اصل باید غربیکار سیاسی دانست. این تکنوکرات اتو کشیده، حال و هوای سرزمینی که سالیان است به جز طعم خاک و خون را نمیچشد را به سبب قرابت با برجنشینهای آمریکایی به درستی درک نمیکند. کما اینکه فخر فروشی سیاسی و اخلاقی وی چه در کابینه کرزی و چه در مبازرات انتخاباتیاش می توان دید.
5. فرمانبری وی نسبت به غرب، ایتلاف با چهرهای دورو و نفاقگر به نام جنرال دوستم، و روحیه تکروی وی، معجونی است که تبدیل شدن وی به یک دیکتاتور در آینده پس از جلوساش بر کرسی ریاست جمهوری را نوید میدهد. با سیری در تاریخ به روشنی پی خواهیم برد که تمامی دیکتاتورها در آغاز راه دارای چنین روحیهای بودهاند.
6. و در آخر، می توان با استناد به موضوع تحولات عراق اینگونه استدلال کرد که با امضای موافقتنامه امنیت واشنگتن-کابل، آمریکا از قدرت و برتری نظامی خویش برای نفوذ در نظام سیاسی افغانستان استفاده نماید تا بدینوسیله نیروهای متمایل به منافع آمریکا را به قدرت برساند.
7. داکتر عبدالله از نظر اکثر مردم افغانستان و جامعه جهانی، شایستهترین فرد برای زعامت آینده کشور بود. علت عدم توفیق وی، علاوه بر برخی شیطنتها و کارشکنیهای بیرونی، ریشه در اشتباهات خودش یا مشورتهای غلطی که داشته است، دارد که در بحثی مجزا به آن خواهیم پرداخت. بسیاری از روزنامهنگاران و اصحاب رسانه در افغانستان هنوز معتقد هستند که وی توانمندترین فرد برای اداره کشور در این شرایط دشوار میباشد. اشرف غنی توانست با حمایت آمریکا، کمیسیون انتخابات و دولت کرزی و جامعه جهانی را در خدمت طرح تقلب پیش برد و از روزنه اشتباهات حزب اصلاحات نهایت بهره را برای تسهیل فرایند این عمل و ورود به فاز نهایی برد؛ و اگر کار به بروز اختلافات گسترده داخلی نیانجامد، در آیندهای نه چندان دور شاهد افغانستانی آمریکایی خواهیم بود. کشوری که در ایجاد تحولات مورد تمایل غرب در منطقه نقش بسزایی خواهد داشت.
به هر حال که ما نیز مانند همه ی مردم افغانستان برای جناب اشرف غنی و عبدالله و همه همکارانشان آرزوی موفقیت داریم چرا که دیگر چاره ای نیست جز پذیرش حقیقت موجود.