جنبش روشنایی در ابتدا هدفی والا برای رفع تبعیض قومیتی و بهره مندی یکسان اقوام پشتون و غیرپشتون از خدمات و نعمات حکومتی بود اما رفته رفته درگیر مسایل حاشیه ای شد…
یک تظاهرات نابخردانه و از روی ناآگاهی سیاسی در بروکسل چه فجایعی که نمی تواند به بار بیاورد و چه تاثیرات بدی که بر نگاه جامعه جهانی به افغانستان نخواهد گذاشت اما افسوس که مردم ملکی از درک این الفبای سیاست عاجزند و خود با پای خود به چاه می غلتند.
جنبش روشنایی در ابتدا هدفی والا برای رفع تبعیض قومیتی و بهره مندی یکسان اقوام پشتون و غیرپشتون از خدمات و نعمات حکومتی بود اما رفته رفته درگیر مسایل حاشیه ای شد تا اینکه دیگر چیزی از هدف اولیه اش باقی نمانده است و صرفا مایه ی خودنمایی عده ای سودجو و فرصت طلب شده است.
اولین سوالی که با برپایی کودکانه و ناشیانه ی تظاهرات جنبش روشنایی در حین برگزاری کنفرانس بروکسل برای کمک های جامعه ی جهانی به افغانستان مطرح می شود این است که چرا افغانستان نمی تواند پس از 14 سال یک صدای واحد در مجامع بین المللی داشته باشد؟
دیگر اینکه چرا نخبگان و جوانان و فعالان مدنی افغانستانی، قدرت تمیز اولویت و اهمیت امور ملی، منطقه ای و بین المللی را ندارند و مساله ای کاملا قومی و داخلی را به عرصه های جهانی می کشانند و مایه ی تمسخر و تحقیر اقوام هزاره و تاجیک در دید غربی ها می شوند؟
اینک با کمال تاسف همه ی آنانی که هنوز زیر پرچم جنبش روشنایی فریاد عدالت برمی آورند و برق می خواهند نمی دانند که گرفتار نمایش خیمه شب بازی مضحک و دردناک احمد بهزاد، جعفر مهدوی، داوود ناجی و دیگرانی که نان خود را چرب تر و آب خود را گرم تر می خواهند شده اند.
وقتی در یک کنفرانس حایز اهمیت بین المللی همه ی هم و غم و تلاش سردمداران حکومتی و مدنی و مردمی باید برآوردن یک صدای واحد از گلوی ارگ ریاست جمهوری باشد؛ متاسفانه سران جنبش روشنایی از احساسات و هیجانات کاذب مردم سوء استفاده می کنند و چنین عمل احمقانه و ننگینی را در بروکسل انجام می دهند.